بسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَ اتَّبَعُوا مَا تَتْلُوا الشیَطِینُ عَلى مُلْکِ سلَیْمَنَ وَ مَا کفَرَ سلَیْمَنُ وَ لَکِنَّ الشیَطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاس السحْرَ وَ مَا أُنزِلَ عَلى الْمَلَکینِ بِبَابِلَ هَرُوت وَ مَرُوت ...»
«یهودیان آنچه را که شیطان ها به نادرست به سلطنت سلیمان نسبت میدادند پیروى کردند درحالی که سلیمان با سحر، آن سلطنت را به دست نیاورده و کافر نشده بود، ولکن شیطان ها بودند که کافر شدند و سحر را به مردم یاد میدادند و نیز یهودیان آنچه را که بر دو فرشته بابل ، هاروت و ماروت نازل شده بود به نادرستى پیروى مى کردند ...»
قرآن کریم / سوره بقره / قسمتی از آیه 102
[در قرآن کریم، آیه 102 سوره بقره، به شهر «بابِل» اشاره شده است .]
[مطابق روایات، حضرت ابراهیم (ع) در «بابِل» بُت ها را شکست و به دستور حاکم بابِل (نمرود) در آتش افکنده شد .]
«بابِل»، یکی از شهرهای قدیمی «میان دو رود» (بین النهرین) است . با توجه به موقعیت ممتاز «بابِل» در کنارِ رود پُر آب فُرات و حاصلخیزی زمین های اطراف، محتمل است که «بابِل» جزء نخستین روستاهای جهان باشد، که در پرتو توجه اولین حاکمان، راه ترقی را پیموده است .
از افسانه ها و روایات متعدد موجود برمی آید که قِدمت «بابِل» بسیار است . مطابق مدارک به دست آمده و تحقیقات صورت گرفته، این شهراز 4000 سال ق. م. وجود داشته است . نخستین مقطع اعتبار و رونق «بابِل»، مربوط به زمان حکومت «آموری ها» (بابِل قدیم) و فرمان روای معروف آنها، «حمورابی» می باشد . با حمله «آشوری ها» به «بابِل» (در 689 ق . م.) و انقراض حکومت «آموری ها»، شهر ویران شد . با این حال، به دلیل موقعیت مساعدی که داشت، خیلی زود از خرابی نجات یافت . در دوران حکومت «کلدانی ها» (بابِل جدید) مجدداً «بابِل» پایتخت شد .
اوج عظمت و شکوفایی «بابِل»، مربوط به زمان حکومت یکی از شاهان این حکومت، یعنی «بخت النصر» بود . او در 43 سال حکومتش، سعی فراوان برای آبادانی «بابِل» کرد . بناهای مشهوری چون «باغ های معلق» و «برج مرتفع بابِل»، یادگار این دوران می باشد .
با روی کار آمدن «هخامنشیان» به علّت همراهیِ حکومت «کلده» با دشمنان «کوروش کبیر»، شهر «بابِل» در معرض حمله «کوروش» قرار گرفت . در سال 539 ق. م. سپاهیان «کوروش»، «بابِل» را محاصره کردند، چون دیوارهای محکم و مرتفع شهر، سدّ راهِ تصرّف بابِل شد، کوروش تنها چاره رسیدن به مقصود را برگرداندن مسیرِ رود «فرات» و حرکت از معبر رود، که از داخل «بابِل» می گذشت، دانست . با این حال، پس از تصرّف شهر، رفتار ملایمی با ساکنانش داشت . در زمان هخامنشیان، «بابِل» یکی از پایتخت ها بود .
«بابِل» شهری وسیع بوده است . مساحت «بابِل» را 520 کیلومتر مربع برآورد کرده اند . البته بسیاری از مزارع و باغات هم در داخل این مجموعه قرار داشتند . شهر در جلگه ای پهناور در کنار «فرات» واقع بود . «بابِل» به وسیله چند خیابان پهن، مشجر و زیبا و کوچه های تنگ و طویل به 270 قسمت تقسیم می شد . دورتادور شهر را بارویی محکم و مرتفع فراگرفته بود . در اطراف بارو، خندق عمیق و پُرآبی قرار داشت . طول دیوار شهر را 90 کیلومتر نوشته اند . بارو 335 قدم ارتفاع و 100 قدم پهنا داشت . پهنای بارو به اندازه ای بود که یک ارّابه چهار اسبه می توانست روی آن حرکت کند . بیش تر دیوار از آجر ساخته شده بود . 250 بُرج دیده بانی و 100 دروازه در باروی «بابِل» پیش بینی شده بود . دروازه ها با درهای بزرگ برنجی باز و بسته می شدند . رود فرات از وسط شهر عبور می کرد . محله های دو طرف رود با پُل های زیبا به هم راه پیدا می نمودند .
ساختمان های بزرگ شهر با آجر ساخته شده بودند، زیرا در این منطقه «سنگ» کمیاب بود . برای زیبایی ساختمان های مهم، روی آجرها را با سفال های لعاب دارِ کبود، سفید و زرد می پوشاندند . هنرمندان بابِلی با لحاظ کردن نقش ها و تصاویری از حیوانات بر روی این سفال ها، زیبایی آنها را دو چندان می ساختند .
یکی از بلندترین ساختمان های شهر، بنای برج مانند بزرگ و مدرّجی بود که بعدها متخصصان آن را «زیگورات» نامیدند . این بنای هفت طبقه، با 200 متر ارتفاع، بلندترین بنای دنیای باستان به حساب می آمد . نمای بیرونی این بنا، با کاشی های منقش زیبا پوشیده شده بود .
از دیگر بناهای مهم شهر، «باغ های معلق» بود که از عجایب هفتگانه محسوب می شود . گویند «بَخت النصر» این باغ ها را برای همسرِ محبوب ایرانی اش، که دختر شاه ماد بود و «سمیرامیس» نام داشت، ساخته بود . باغ ها روی ستون های مُدوَر و روی همدیگر بنا شده بودند . ارتفاع باغ ها 20 متر بود . سطح فوقانی باغ ها با قشر ضخیم خاک پوشیده بود، به گونه ای که انواع گل ها، بوته ها و بعضی درختان در آنها رُشد می کردند .
اینک خرابه های شهر «بابِل» در 85 کیلومتری جنوب «بغداد» و در نزدیکی شهر «کوفه» در کشور «عراق» قرار دارد .
تهیه و تنظیم ... منیژه شهرابی